جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Wife
مثالها
As a devoted wife, she takes care of the household chores and ensures a comfortable home for her family.
به عنوان یک همسر فداکار، او از کارهای خانه مراقبت میکند و خانهای راحت برای خانوادهاش فراهم میکند.
John introduced his wife to his colleagues at the company dinner party.
جان همسرش را در مهمانی شام شرکت به همکارانش معرفی کرد.
درخت واژگانی
wifelike
wife



























