جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
vinegary
01
سرکهای
having a taste or aroma that is sour, tart, or like vinegar
مثالها
The pickles had a vinegary brine, giving them a sharp and sour taste.
ترشی ها آب نمک سرکه ای داشتند که به آنها طعم تند و ترش میداد.
Her homemade barbecue sauce had a unique blend of sweetness and vinegary tang, enhancing the grilled meats.
سس باربیکیو خانگی او ترکیبی منحصر به فرد از شیرینی و تندی سرکهای داشت که گوشتهای کبابی را ارتقا میداد.
02
ترش, بدخلق
having a sour disposition; ill-tempered
درخت واژگانی
vinegariness
vinegary
vinegar
