جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
venial
01
بخشیدنی, قابلعفو
not grave and thus capable of being pardoned or overlooked
مثالها
The error was venial, and the manager decided to overlook it.
اشتباه قابل بخشش بود، و مدیر تصمیم گرفت آن را نادیده بگیرد.
Her late arrival was considered venial, so no one made a fuss about it.
دیر رسیدن او قابل بخشش در نظر گرفته شد، بنابراین هیچ کس درباره آن سر و صدا نکرد.



























