جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unshoed
مثالها
The picture showed a group of unshoed villagers celebrating in the streets.
تصویر گروهی از روستاییان پابرهنه را نشان میداد که در خیابانها جشن میگرفتند.
The unshoed child stepped carefully over the rocky ground.
کودک پابرهنه با احتیاط روی زمین سنگی قدم گذاشت.
درخت واژگانی
unshoed
shoed
shoe



























