جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
bizarre
01
عجیبغریب, غیر عادی
strange or unexpected in appearance, style, or behavior
مثالها
The bizarre sculpture in the park, with its surreal combination of animal and human features, intrigued passersby.
مجسمه عجیب و غریب در پارک، با ترکیب سوررئالیستی از ویژگیهای حیوانی و انسانی، رهگذران را به خود جلب کرد.
The bizarre behavior of the man, who insisted on wearing a chicken costume to work, raised eyebrows among his coworkers.
رفتار عجیب مردی که اصرار داشت برای کار لباس مرغ بپوشد، ابروهای همکارانش را بالا برد.
درخت واژگانی
bizarrely
bizarreness
bizarre
