جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to think about
[phrase form: think]
01
در نظر گرفتن
to take a person or thing's situation and circumstances into account while making decisions
مثالها
Parents often have to think about the needs and aspirations of their children when making family decisions.
والدین اغلب مجبورند هنگام تصمیمگیریهای خانوادگی به نیازها و آرزوهای فرزندانشان فکر کنند.
Before accepting the job offer, he took a moment to think about his long-term career goals.
قبل از پذیرش پیشنهاد کار، او لحظهای را صرف فکر کردن به اهداف شغلی بلندمدت خود کرد.
02
اندیشیدن
to consider the advantages, disadvantages, and probability of an action
مثالها
Before accepting the job offer, take some time to think about the long-term implications.
قبل از پذیرش پیشنهاد کار، زمانی را برای فکر کردن به پیامدهای بلندمدت اختصاص دهید.
Let 's think about the consequences before deciding on our next move.
بیایید قبل از تصمیم گیری در مورد حرکت بعدی مان، به عواقب فکر کنیم.
