جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Talisman
01
طلسم, جادو، تعویذ
an object believed to possess magical powers or bring good luck and protect its wearer from harm
مثالها
The ancient amulet served as a talisman, believed to ward off evil spirits and bring fortune to its owner.
طلسم باستانی به عنوان یک تعویذ عمل میکرد، اعتقاد بر این بود که ارواح خبیثه را دور میکند و برای صاحبش خوشاقبالی میآورد.
The athlete wore a lucky talisman during competitions, believing it enhanced their performance and brought success.
ورزشکار در طول مسابقات یک طلسم خوش شانس به همراه داشت، با این باور که عملکردش را بهبود میبخشد و موفقیت میآورد.
درخت واژگانی
talismanic
talisman
