جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Survivor
01
بازمانده, نجاتیافته
someone or something that stays alive or continues to exist, particularly after nearly dying or an unpleasant event
مثالها
After the devastating earthquake, many survivors were found trapped under the rubble, clinging to life.
پس از زلزله ویرانگر، بسیاری از نجات یافتگان زیر آوار گیر افتاده بودند، به زندگی چسبیده بودند.
The cancer survivor shared her inspiring story of resilience and hope at the charity event.
نجات یافته از سرطان داستان الهامبخش خود از مقاومت و امید را در مراسم خیریه به اشتراک گذاشت.
02
بازمانده, نجات یافته
an animal that survives in spite of adversity
03
بازمانده, نجات یافته
one who outlives another
درخت واژگانی
survivor
survive
