جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Suitcase
مثالها
She always puts a colorful tag on her suitcase to easily identify it at baggage claim.
او همیشه یک برچسب رنگی روی چمدان خود میگذارد تا به راحتی آن را در قسمت تحویل بار شناسایی کند.
She packed her suitcase carefully, making sure to include all her essentials.
او چمدان خود را با دقت بست، مطمئن شد که همه وسایل ضروری را شامل شده است.
درخت واژگانی
suitcase
suit
case



























