جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Stricture
01
توبیخ, سرکوفت، سرزنش
a severe criticism of something or someone
مثالها
The politician faced harsh stricture from the media for his controversial remarks.
سیاستمدار به دلیل اظهارات جنجالی خود با انتقادات شدید رسانهها مواجه شد.
If the stricture becomes too personal, it might overshadow the actual issues being discussed.
اگر انتقاد بیش از حد شخصی شود، ممکن است مسائل واقعی مورد بحث را تحت الشعاع قرار دهد.
02
ضیق مجرا (آناتومی), راهتنگی، باریکشدگی
unusual narrowing of a bodily canal
مثالها
The stricture in the airway made it challenging for the patient to breathe properly.
تنگی در مجاری هوایی تنفس درست را برای بیمار دشوار کرد.
The doctor diagnosed the patient with a stricture in the esophagus, causing difficulty in swallowing.
پزشک بیمار را با تنگی در مری تشخیص داد که باعث مشکل در بلع میشود.
