جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
solicitous
01
مواظب
displaying careful, watchful attention, often in a way that shows eagerness to help or please
مثالها
The solicitous nurse checked on each patient with gentle precision.
پرستار مهربان هر بیمار را با دقت ملایم بررسی کرد.
He was solicitous of his guests, ensuring their every need was met.
او نسبت به مهمانانش مهربان بود و اطمینان حاصل میکرد که تمام نیازهایشان برآورده شود.
02
نگران, درفکر، دلواپس
overflowing with anxiety, unease, or concern
مثالها
Eager to ensure comfort, the staff acted with solicitous attention to each guest.
مشتاق به اطمینان از آسایش، کارکنان با توجه نگران به هر مهمان عمل کردند.
The solicitous manager ’s frequent updates on the project's status showed his deep concern.
بهروزرسانیهای مکرر مدیر نگران درباره وضعیت پروژه، نگرانی عمیق او را نشان داد.
درخت واژگانی
oversolicitous
solicitously
solicitousness
solicitous
solicit
