جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
shrimpy
مثالها
The backpacker carried a shrimpy tent that was perfect for solo camping trips.
کولهپشتی یک چادر کوچک حمل میکرد که برای سفرهای کمپینگ انفرادی عالی بود.
The smartphone may look shrimpy, but its compact size makes it easy to carry and use.
گوشی هوشمند ممکن است کوچک به نظر برسد، اما اندازه جمع و جور آن حمل و استفاده را آسان میکند.
درخت واژگانی
shrimpy
shrimp



























