جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
semiconscious
01
نیمههوشیار, نیمهبیهوش، نیمهآگاه
not fully conscious
مثالها
After the accident, he remained semiconscious for several hours, unable to respond to questions.
پس از حادثه، او برای چند ساعت نیمههوشیار باقی ماند، قادر به پاسخگویی به سوالات نبود.
After the blow to the head, she could be semiconscious until medical attention is given.
پس از ضربه به سر، او میتواند نیمههوشیار باشد تا زمانی که مراقبت پزشکی ارائه شود.
درخت واژگانی
semiconscious
conscious



























