جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
seasonable
مثالها
The seasonable arrival of rain helped the crops grow just in time for harvest.
بارش به موقع به رشد محصولات درست به موقع برداشت کمک کرد.
Her seasonable advice during the project saved us from making costly mistakes.
توصیههای به موقع او در طول پروژه ما را از اشتباهات پرهزینه نجات داد.
درخت واژگانی
seasonableness
seasonably
unseasonable
seasonable
season
