جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
scorching
01
سوزان, بسیار داغ
(of weather or temperature) extremely hot, causing intense heat and discomfort
مثالها
The scorching sun beat down on the desert sands, creating a shimmering heat haze.
آفتاب سوزان بر روی شنهای بیابان میتابید و مهتاب گرمایی درخشان ایجاد میکرد.
The scorching heat caused the asphalt on the roads to soften and melt.
گرمای سوزان باعث نرم شدن و ذوب آسفالت جادهها شد.
02
سوزان, تند
having a harsh quality, often used to describe criticism that is intensely negative
مثالها
The critics unleashed a scorching review that left no aspect of the play unexamined.
منتقدان یک نقد سوزان منتشر کردند که هیچ جنبهای از نمایش را بررسی نشده باقی نگذاشت.
After the presentation, the team received scorching feedback that highlighted their mistakes.
پس از ارائه، تیم بازخورد تندوتیزی دریافت کرد که اشتباهاتشان را برجسته کرد.
مثالها
The runner finished the race at a scorching pace, breaking her personal record.
دونده مسابقه را با سرعتی سوزان به پایان رساند و رکورد شخصی خود را شکست.
The scorching winds made the motorcycle race even more thrilling.
بادهای سوزان مسابقه موتورسیکلت را حتی هیجانانگیزتر کرد.
