جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Rescuer
مثالها
The rescuer pulled the injured hiker from the mountain.
نجاتدهنده کوهنورد مجروح را از کوه بیرون کشید.
She was grateful to the rescuer who saved her cat from the tree.
او از ناجی که گربه اش را از درخت نجات داد سپاسگزار بود.
02
ناجی, نجات دهنده
a person who rescues you from harm or danger
درخت واژگانی
rescuer
rescue



























