جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Redundance
01
فراوانی, اطناب، افزونگی، حشو
the unnecessary repetition or inclusion of something, often resulting in excess or waste
مثالها
The document contained several instances of redundance, with repeated phrases and redundant information that could have been omitted for clarity.
سند شامل چندین مورد تکرار بود، با عبارات تکراری و اطلاعات زائدی که میتوانست برای وضوح بیشتر حذف شود.
Due to the redundance of staff members performing the same tasks, the company decided to streamline its operations and reduce overhead costs.
به دلیل تکراری بودن اعضای کارکنانی که همان وظایف را انجام میدهند، شرکت تصمیم گرفت عملیات خود را سادهتر کرده و هزینههای سربار را کاهش دهد.
درخت واژگانی
redundancy
redundance
redund
