جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to procure
01
به دست آوردن, تدارک کردن
to obtain something, especially through effort or skill
Transitive: to procure sth
Formal
مثالها
The project manager worked diligently to procure the necessary resources for the upcoming initiative, ensuring its success.
مدیر پروژه با پشتکار برای تهیه منابع لازم برای ابتکار آینده کار کرد و موفقیت آن را تضمین کرد.
The detective needed to procure crucial evidence to solve the case, conducting thorough investigations and interviews.
کارآگاه نیاز داشت تا با انجام تحقیقات و مصاحبههای دقیق، شواهد حیاتی را تهیه کند تا پرونده را حل کند.
02
متقاعد کردن
to persuade someone to give or approve something
Ditransitive: to procure sb to do sth
مثالها
The manager procured his team to work overtime to meet the project deadline.
مدیر موافقت تیم خود را برای کار اضافه به منظور رعایت مهلت پروژه گرفت.
She procured her friends to join her in the protest against climate change.
او دوستانش را متقاعد کرد تا در اعتراض علیه تغییرات آب و هوایی به او بپیوندند.
03
جاکشی کردن, قوادی کردن
to provide sex workers for others
Transitive: to procure sex workers
مثالها
Human traffickers use deception and manipulation to procure victims for exploitation.
قاچاقچیان انسان از فریب و دستکاری برای تهیه قربانیان بهرهکشی استفاده میکنند.
Some criminal networks procure underage individuals for the sex trade.
برخی از شبکههای جنایی افراد زیر سن قانونی را برای تجارت جنسی تهیه میکنند.
درخت واژگانی
procurance
procurement
procurer
procure
cure
