جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Priest
01
کشیش
a man who is trained to perform religious ceremonies in the Christian Church
مثالها
The priest blessed the newly married couple.
کشیش زوج تازه ازدواج کرده را برکت داد.
During Mass, the priest offered prayers for the sick.
در طول مراسم عشای ربانی، کشیش دعاهایی برای بیماران ارائه کرد.
02
کاهن, روحانی
a male religious leader in non-Christian faiths (e.g., Judaism, Shinto, ancient religions)
مثالها
The pagan priest conducted rituals at the stone altar.
کاهن مشرک مراسم را در محراب سنگی اجرا کرد.
In ancient Egypt, the priest interpreted dreams as messages from the gods.
در مصر باستان، کاهن رویاها را به عنوان پیامهایی از خدایان تفسیر میکرد.
درخت واژگانی
priesthood
priestlike
priest
