جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
precocious
01
(کودک) بالغتر از سن خود, استثنایی، عاقلتر از سن خود
(of a child) displaying developed abilities or mental qualities at an unusually young age
مثالها
The precocious boy could read books meant for older children, impressing his teachers.
پسر زودرس میتوانست کتابهای مخصوص کودکان بزرگتر را بخواند و معلمانش را تحت تأثیر قرار دهد.
Despite being only six, she was precocious in her understanding of world history.
علیرغم اینکه فقط شش سال داشت، در درک تاریخ جهان پیشرس بود.
02
زودرس
occurring earlier than usual
مثالها
The precocious growth of the trees was a result of the unseasonably warm winter.
رشد زودرس درختان نتیجه زمستان غیرمعمول گرم بود.
The precocious migration of birds indicated an early start to their seasonal journey.
مهاجرت زودرس پرندگان نشاندهنده شروع زودهنگام سفر فصلی آنها بود.
درخت واژگانی
precociously
precociousness
precocious
