جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to pour down
[phrase form: pour]
01
باران شدید باریدن
to rain very heavily and continuously
مثالها
As we started the picnic, it began to pour down.
همانطور که پیکنیک را شروع کردیم، باران به شدت باریدن گرفت.
It 's been pouring down all morning; I think we should cancel our outdoor plans.
صبح تا الآن باران شدید میبارد؛ فکر میکنم باید برنامههای بیرون را لغو کنیم.
02
سریع نوشیدن
to drink something completely and quickly
مثالها
He was so thirsty that he poured the entire glass of water down in seconds.
آنقدر تشنه بود که تمام لیوان آب را در چند ثانیه سر کشید.
After the run, she poured the bottle of sports drink down without pausing.
بعد از دویدن، او بطری نوشیدنی ورزشی را یک نفس سر کشید بدون توقف.
