جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
piously
01
مذهبی, با تقوا
in a way that shows religious devotion, reverence, or dutifulness toward religious practices and beliefs
مثالها
She piously recited her evening prayers before bed.
او متعبدانه نمازهای شبانهاش را قبل از خواب میخواند.
The monk walked piously through the temple, eyes lowered in humility.
راهب پرهیزگارانه از معبد عبور کرد، با چشمانی که از فروتنی پایین بود.
02
با تقوای دروغین, به شیوه ای ریاکارانه
in a morally upright or self-righteous way, often with an insincere or hypocritical undertone
Disapprovingمثالها
He piously claimed to care about the poor, yet did nothing to help them.
او متعصبانه ادعا کرد که به فقرا اهمیت میدهد، اما برای کمک به آنان کاری نکرد.
They spoke piously about virtue while engaging in corrupt dealings.
آنها پارسایانه درباره فضیلت صحبت میکردند در حالی که در معاملات فاسد درگیر بودند.
درخت واژگانی
impiously
piously
pious
