جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
pimply
مثالها
The teenager felt embarrassed about his pimply complexion during the school dance.
نوجوان در طول رقص مدرسه به خاطر پوست جوشزده خود احساس خجالت میکرد.
She tried several skincare products to improve her pimply skin.
او چندین محصول مراقبت از پوست را امتحان کرد تا پوست جوشدار خود را بهبود بخشد.
درخت واژگانی
pimply
pimple



























