جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Permanence
01
دوام, بقا
the quality or state of existing across extended periods unchanged in essence
مثالها
Tattoos are a popular way to express oneself through imagery with a high degree of visual permanence.
تاتوها یک روش محبوب برای بیان خود از طریق تصاویر با درجه بالایی از ماندگاری بصری هستند.
Choosing sturdy construction materials ensured the house would maintain structural permanence through extreme weather.
انتخاب مصالح ساختمانی محکم اطمینان داد که خانه پایداری ساختاری را در آب و هوای شدید حفظ خواهد کرد.
درخت واژگانی
impermanence
permanency
permanence
perman
