جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to perish
01
جان خود را از دست دادن, تلف شدن
to lose one's life, often terribly or suddenly
Intransitive
مثالها
During natural disasters, people may tragically perish due to the force of the elements.
در طول بلایای طبیعی، افراد ممکن است به دلیل نیروی عناصر به طور غمانگیزی جان ببازند.
Firefighters bravely risk their lives to save others from perishing in burning buildings.
آتشنشانان با شجاعت جان خود را به خطر میاندازند تا دیگران را از مرگ در ساختمانهای در حال سوختن نجات دهند.
درخت واژگانی
perishable
perish



























