جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to pan out
[phrase form: pan]
01
با موفقیت به پایان رسیدن
to succeed or come to a favorable outcome
مثالها
They faced many setbacks in their project, but in the end, everything panned out.
آنها با بسیاری از مشکلات در پروژه خود روبرو شدند، اما در پایان، همه چیز به خوبی پیش رفت.
Despite the challenges, the event panned out beautifully.
علیرغم چالشها، رویداد به زیبایی به نتیجه رسید.
02
به دنبال طلا گشتن با شستن خاک یا شن در تابه, شستن خاک یا ماسه برای یافتن طلا
to search for gold or other valuable substances by washing dirt or sand in a pan
مثالها
The old man told tales of how he used to pan out in the valleys and found gold.
پیرمرد داستانهایی از اینکه چگونه در درهها طلاجویی میکرد و طلا پیدا میکرد تعریف میکرد.
In the 19th century, many people went west to pan out for gold.
در قرن نوزدهم، بسیاری از مردم به غرب رفتند تا طلای را جستجو کنند.



























