جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to outmaneuver
01
ماهرانه بر چیزی چیره شدن
to surpass or overcome an opponent or obstacle through strategic and skillful maneuvers
مثالها
The general successfully outmaneuvered the enemy forces, gaining a strategic advantage in the battlefield.
ژنرال با موفقیت نیروهای دشمن را شکست داد و در میدان نبرد مزیت استراتژیک به دست آورد.
During the negotiation, she outmaneuvered the opposing team by anticipating their arguments and presenting compelling counterpoints.
در طول مذاکره، او با پیشبینی استدلالهای تیم مقابل و ارائه نقاط متقابل قانعکننده، آنها را شکست داد.
درخت واژگانی
outmaneuver
out
maneuver
