جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
obsolete
01
منسوخ, کهنه، ازردهخارج، ازکارافتاده
outdated and gone out of style, often replaced by more current trends or advancements
مثالها
The flip phone has become obsolete in an era dominated by smartphones.
تلفن تاشو در عصری که توسط گوشیهای هوشمند تسخیر شده، منسوخ شده است.
The design of the car felt obsolete compared to the sleek, modern models on the market.
طراحی ماشین در مقایسه با مدلهای شیک و مدرن بازار، منسوخ به نظر میرسید.
02
منسوخ, قدیمی
no longer used or considered useful, often because it has been replaced by a newer alternative
مثالها
With the rise of smartphones, payphones have become largely obsolete.
با ظهور تلفنهای هوشمند، تلفنهای عمومی تا حد زیادی منسوخ شدهاند.
The factory upgraded its equipment, rendering the old machines obsolete.
کارخانه تجهیزات خود را ارتقا داد، که باعث شد ماشینآلات قدیمی منسوخ شوند.
03
منسوخ, غیر قابل استفاده
(of a part of a plant or animal) no longer functional or used in the way it originally evolved
مثالها
The species has an obsolete tail, barely visible and no longer functional.
این گونه یک دم منسوخ دارد، به سختی قابل مشاهده است و دیگر عملکردی ندارد.
In this plant, the obsolete petals are tiny and lack the vibrant colors seen in related species.
در این گیاه، گلبرگهای منسوخ کوچک هستند و فاقد رنگهای زندهای هستند که در گونههای مرتبط دیده میشوند.
درخت واژگانی
obsoleteness
obsolete
