جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Motor vehicle
مثالها
He drove his motor vehicle to work every day, using it for his daily commute.
او هر روز با وسیله نقلیه موتوری خود به سر کار میرفت و از آن برای رفت و آمد روزانه استفاده میکرد.
They rented a motor vehicle for their vacation to explore the countryside.
آنها یک وسیله نقلیه موتوری برای تعطیلاتشان اجاره کردند تا روستا را کاوش کنند.



























