جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
momently
01
هر لحظه, هر زمان
expected to happen at any moment
مثالها
The ship was due to arrive momently, and the crowd gathered at the docks in eager anticipation.
کشتی قرار بود هر لحظه برسد، و جمعیت در اسکلهها با اشتیاق جمع شده بودند.
He glanced at the sky, knowing the storm would break momently.
او به آسمان نگاه کرد، میدانست که طوفان هر لحظه ممکن است شروع شود.
02
لحظه ای, برای یک لحظه
for an instant or moment
درخت واژگانی
momently
moment



























