جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Mobster
01
عضو گروه تبهکاری
a member of a criminal organization, often involved in organized crime such as racketeering, extortion, and other illicit activities
مثالها
The police conducted a raid on a known mobster's hideout, resulting in several arrests.
پلیس به یک مخفیگاه شناختهشده از یک گنگستر یورش برد که منجر به چندین دستگیری شد.
The mobster controlled a network of illegal gambling operations in the city.
گنگستر یک شبکه از عملیات قمار غیرقانونی را در شهر کنترل میکرد.
