جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
asymmetric
01
نامتقارن
not having identical parts facing each other or around an axis
مثالها
The asymmetric shape of the abstract sculpture challenged viewers' perceptions, with its irregular forms and angles.
شکل نامتقارن مجسمه انتزاعی، با فرمها و زوایای نامنظم خود، ادراک بینندگان را به چالش کشید.
The asymmetric design of the modern building made it stand out among its more symmetrical neighbors.
طراحی نامتقارن ساختمان مدرن آن را در میان همسایههای متقارنترش متمایز کرد.
درخت واژگانی
asymmetric
asymmetr
