جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
abysmally
01
به شکل بسیار ضعیف, به روشی کاملاً ناموفق
in an extremely poor or unsuccessful manner
مثالها
The restaurant 's service was rated abysmally, with long wait times and rude staff.
سرویس رستوران به شکل فاجعهباری ارزیابی شد، با زمانهای انتظار طولانی و کارکنان بیادب.
The team performed abysmally, losing every match in the tournament.
تیم به شکل فاجعهباری عمل کرد و هر مسابقه در تورنمنت را باخت.



























