جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
vor
01
جلوی, درمقابل
مثالها
Das Auto steht vor dem Haus.
ماشین جلوی خانه ایستاده است.
Ich warte vor der Tür.
من جلوی در منتظر هستم.
02
(زمان) قبل, (زمان) پیش
مثالها
Ich bin vor einer Stunde angekommen.
من یک ساعت پیش رسیدم.
Vor dem Frühstück trinke ich Kaffee.
قبل از صبحانه، قهوه مینوشم.
03
از, بهخاطر
مثالها
Er zittert vor Angst.
او از ترس میلرزد.
Sie lacht vor Freude.
او از شادی میخندد.



























