جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
vertreten
01
نماینده (کسی) بودن, نمایندگی کردن
مثالها
Er vertritt die Firma auf der Messe.
او شرکت را در نمایشگاه نمایندگی میکند.
Sie kann den Chef bei dem Treffen vertreten.
او میتواند رئیس را در جلسه نمایندگی کند.
vertreten
01
حضور
مثالها
Alle Mitglieder sind vertreten.
همه اعضا نمایندگی شدهاند.
Im Ausschuss sind alle Parteien vertreten.
در کمیته، همه احزاب نمایندگی میشوند.



























