جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
verstoßen
[past form: verstieß]
01
سرپیچی کردن (قانون)
مثالها
Er hat gegen das Gesetz verstoßen.
او تخطی از قانون کرده است.
Wer die Regeln bricht, verstößt gegen das Grundgesetz.
کسی که قوانین را میشکند، نقض میکند قانون اساسی را.



























