جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
ungezwungen
01
بیتکلف, راحت، خودمانی
مثالها
Er hat einen ungezwungenen Umgang mit seinen Kollegen.
او با همکارانش رفتاری راحت و بیتکلف دارد.
Er schreibt in einem ungezwungenen Ton.
او با لحنی راحت مینویسد.



























