جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Das Unglück
[gender: neuter]
01
حادثه, اتفاق بد، مصیبت
مثالها
Das Unglück passierte gestern auf der Autobahn.
بدبختی دیروز در بزرگراه رخ داد.
Er hatte viel Unglück im Leben.
او در زندگی بدشانسی زیادی داشت.



























