جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
umziehen
01
اثاثکشی کردن, نقل مکان کردن
مثالها
Wir helfen unserer Freundin beim Umzug.
ما به دوستمان در جابجایی کمک میکنیم.
Nach dem Umzug fühlen wir uns sehr wohl.
بعد از جابجایی، ما احساس بسیار راحتی میکنیم.
02
لباس عوض کردن
مثالها
Nach dem Sport ziehe ich mich um.
بعد از ورزش، لباسم را عوض میکنم.
Kannst du dich bitte umziehen?
آیا میتوانی لطفاً لباست را عوض کنی؟
03
لباس (کسی را) عوض کردن
مثالها
Die Pflegekraft zieht dem Patienten um.
پرستار به بیمار کمک میکند تا لباسش را عوض کند.
Ich helfe meinem kleinen Bruder beim Umziehen.
من به برادر کوچکم در تعویض لباس کمک میکنم.



























