جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
umsonst
01
رایگان, به صورت رایگان
مثالها
Das Konzert war umsonst.
کنسرت رایگان بود.
Ich habe das Buch umsonst bekommen.
من کتاب را رایگان دریافت کردم.
02
بی فایده
مثالها
Er hat umsonst gewartet.
او بیفایده منتظر ماند.
Die Mühe war umsonst.
تلاش بیفایده بود.



























