جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
turbulent
01
پرتلاطم, مغشوش، آشوبزده
مثالها
Die politische Lage im Land ist sehr turbulent.
وضعیت سیاسی در کشور بسیار متلاطم است.
Das Unternehmen durchlebte ein turbulentes Jahr.
شرکت یک سال پرماجرا را پشت سر گذاشت.



























