جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
treten
[past form: trat]
01
لگد زدن, لگد کردن
مثالها
Der Fußballspieler tritt den Ball.
بازیکن فوتبال توپ را میزند.
Sie trat versehentlich gegen den Tisch.
او به طور تصادفی به میز لگد زد.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
لگد زدن, لگد کردن