جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Stelle
[gender: feminine]
01
جا, مکان
مثالها
Setz dich bitte an meine Stelle.
لطفاً در جای من بنشین.
An dieser Stelle stand früher ein Haus.
در این مکان قبلاً خانهای وجود داشت.
02
موقعیت شغلی, شغل، جایگاه شغلی
مثالها
Er sucht eine neue Stelle.
او در جستجوی یک شغل جدید است.
Ich habe eine Stelle bei einer Bank.
من یک موقعیت در یک بانک دارم.
03
قسمت, بخش
مثالها
Lies bitte die nächste Stelle im Buch.
لطفاً بخش بعدی کتاب را بخوانید.
Diese Stelle im Film war lustig.
این قسمت فیلم خندهدار بود.



























