جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
spüren
[past form: spürte]
01
حس کردن
مثالها
Ich spüre einen kalten Wind.
من یک باد سرد را احساس میکنم.
Sie spürte seine Hand auf ihrer Schulter.
او دست او را روی شانهاش احساس کرد.
جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
حس کردن