جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
schlecht
01
بد, ناخوشایند
مثالها
Das Wetter ist schlecht.
هوا بد است.
Der Film war schlecht.
فیلم بد بود.
02
ناخوش احوال, بدحال، مریض
مثالها
Mir ist schlecht.
من احساس بد میکنم.
Sie sieht schlecht aus.
او بد به نظر میرسد.
03
خراب, فاسد
مثالها
Die Milch ist schlecht.
شیر خراب است.
Das Fleisch riecht schlecht.
گوشت بد بو میدهد.



























