جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Reiseführer
[gender: masculine]
01
راهنمای تور, تور لیدر
مثالها
Der Reiseführer hilft den Touristen.
راهنمای تور به گردشگران کمک میکند.
Der Reiseführer spricht viele Sprachen.
راهنمای تور به بسیاری از زبانها صحبت میکند.
02
کتابچه راهنمای سفر
مثالها
Ich kaufe einen Reiseführer über Berlin.
من یک راهنمای سفر درباره برلین میخرم.
Dieser Reiseführer hat gute Tipps.
این راهنمای سفر نکات خوبی دارد.



























