جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
reichen
[past form: reichte]
01
کافی بودن, کفایت کردن
مثالها
Das Geld reicht nicht für einen Urlaub.
پول برای تعطیلات کافی نیست.
Die Zeit reicht gerade für eine Tasse Kaffee.
زمان فقط برای یک فنجان قهوه کافی است.
02
دادن
مثالها
Kannst du mir das Salz reichen?
میتوانی نمک را به من بدهی؟
Sie reichte ihm die Unterlagen.
او مدارک را به او داد.
03
رسیدن, امتداد داشتن
مثالها
Die Äste reichen bis zum Fenster.
شاخهها تا پنجره میرسند.
Die Wiese reicht bis an den Fluss.
چمنزار تا رودخانه امتداد دارد.



























