جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
quer
01
از وسط, از میان
مثالها
Das Kind läuft quer über die Straße.
کودک عرضی از خیابان میدود.
Die Katze schläft quer auf dem Sofa.
گربه به صورت عرضی روی مبل میخوابد.
02
مایل, کج
مثالها
Das Bild hängt quer an der Wand.
تصویر کج روی دیوار آویزان است.
Die Straße verläuft quer den Hügel hinauf.
جاده به صورت مورب به سمت تپه بالا میرود.



























