جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
pflegen
[past form: pflegte]
01
مراقبت کردن, پرستاری کردن
مثالها
Die Krankenschwester pflegt den Patienten.
پرستار از بیمار مراقبت میکند.
Sie pflegt ihre kranke Mutter zu Hause.
او از مادر بیمارش در خانه مراقبت میکند.
02
عادت داشتن
مثالها
Er pflegt morgens lange zu schlafen.
او عادت دارد صبحها دیر بخوابد.
Sie pflegt jeden Abend spazieren zu gehen.
او عادت دارد که هر شب پیادهروی کند.
03
دوستدار چیزی بودن, به چیزی علاقهمند بودن
مثالها
Sie pflegt eine Vorliebe für klassische Musik.
او پرورش میدهد یک علاقه به موسیقی کلاسیک.
Er pflegt gute Beziehungen zu seinen Kollegen.
او روابط خوبی با همکارانش حفظ میکند.



























