جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Das Mal
[gender: neuter]
01
دفعه, بار
مثالها
Ich war zum ersten Mal in Berlin.
من برای اولین بار در برلین بودم.
Das nächste Mal komme ich früher.
دفعه بعدی زودتر خواهم آمد.
mal
01
ضربدر
مثالها
Zwei mal drei ist sechs.
دو ضربدر سه برابر است با شش.
Vier mal fünf ergibt zwanzig.
چهار ضربدر پنج برابر است با بیست.
mal
01
(بیان دوستانه), ببینم
مثالها
Hör mal zu!
گوش کن یک کمی !
Komm mal her!
بیا یه کم اینجا!
02
خب...دیگه, واقعاً، دیگه...دیگه
مثالها
Das ist nun mal so.
اینطوری است، mal.
Ich habe das halt mal gemacht.
من فقط آن را انجام دادم.



























